موزیکال کارول کینگ فراتر از موسیقی است


در اواخر دهه 1950 در کالج کوئینز در نیویورک، کارول کینگ با همسر آینده و همکارش جری گوفین ملاقات کرد. آنها تنها ده سال با هم زندگی خواهند کرد، اما در این مدت آنها تعداد باورنکردنی بازدید ایجاد کردند. اینها عبارتند از: “آیا هنوز هم من را دوست داری فردا” که برای اولین بار توسط The Shirelles ضبط شد، “Locomotion” ضبط شده توسط Little Eva، و “(You Make Me Feel Like) Natural Woman، سرود معروف آرتا فرانکلین. کینگ و گوفین نتوانستند ازدواج خود را به نتیجه برسانند، و از بسیاری جهات Beautiful: The Carole King موزیکال، با کتابی از داگلاس مک گراث، داستان بازسازی حرفه و هنر کینگ را پس از شکست شراکتش با گوفین روایت می کند. موزیکال به برخی از مسائل مربوط به رابطه می پردازد، اما جرقه ای را که از ملاقات این دو هنرمند می آید را نیز جشن می گیرد.

تولید تئاتر شام Chanhassen دارای خواننده و مجری با استعداد مونه سابل است که در تور ملی برادوی Beautiful بازی کرد. به کارگردانی کات و مایکل بریندیسی، پدر و دختری، که روایت موزیکال را با ماهرانه ای هدایت می کنند که کینگ و گوفین آهنگ های خود را بر اساس داستان ساخته اند. من با فیلمسازان درباره اولین باری که با هم کار کردند، تاریخچه آنها به عنوان یک خانواده نمایشی و برخی از چیزهایی که در حین کار روی نمایش به آنها فکر می کردند صحبت کردم.

این مصاحبه برای طولانی بودن و وضوح ویرایش شده است.

شیلا ریگان: کت، وقتی بچه بودی در Chanhassen اجرا داشتی؟

رنگ بریندیزی: بله، هرچند اولین اجرا نبود. من در واقع در سرود کریسمس قبل از آن در Guthrie بودم. من Want بازی کردم. شش ساله بودم. اما بله، از کودکی در آنجا اجرا داشتم. و بنابراین احساس می کنم در آنجا بزرگ شده ام.

SR: اولین اجرای شما در Chanhassen چه بود؟

CB: در هفت سالگی «نمایش دولتی» را انجام دادم. باید سوار ترن هوایی شویم. و بعد «بریگادون» و یک دسته بعد از آن را انجام دادم. در دوران کودکی بسیار سرگرم کننده بود. مثل بهترین تجربه اول بود.

SR: آیا اعضای خانواده ای دارید که در این تجارت نیز مشارکت داشته باشند؟

مایکل بریندیزی: بله، همسرم، میشل بازیگری است که نقش های زیادی برای ما بازی کرده است. مثل دالی در سلام دالی. کت و میشل با هم بودند. میشل در حال حاضر در Ten Thousand Things مشغول انجام “The Spitfire Grill” است. و او واقعاً آن را دوست دارد. و سپس در ماه اکتبر در «کریسمس سفید» برای ما نقش مارتا را بازی خواهد کرد. پس بله، ما قطعا یک خانواده تئاتر هستیم.

گربه و مایکل بریندیزی
گربه و مایکل بریندیزی اعتبار: تحویل داده شده

س.ر.: گربه، حتی زمانی که در نمایش ها حضور نداشتید، همیشه در تئاتر هم خوب بودید؟

CB: تئاتر برای من بیشتر خانه بود تا خانه واقعی ام چون خیلی آنجا بودم. من با یک میلیارد عمه و عمو که هنرپیشه و پیشخدمت بودند، روی رمپ‌های کنار حوض سمور بزرگ شدم.

مردم می‌گویند این مکان منحصربه‌فردی برای کار است، زیرا زمانی که دویدن‌ها آنقدر طول می‌کشد، یک عنصر خانوادگی وجود دارد که چاره‌ای جز پیوند با افرادی که در اتاق رختکن با هشت نمایش حضور دارید، ندارید. هفته

مردم در آنجا فرزندان خود را بزرگ می کنند. مردم از نیویورک یا هر جا می آیند و می گویند: “خدایا، من می توانم خانواده داشته باشم و اینجا کار کنم.” این شگفت‌انگیز است، و در نتیجه، آنها در اینجا ساکن می‌شوند. در این تئاتر برای هر تئاتر دیگری که در آن کار کرده ام منحصر به فرد است. معمولاً دو ماه است و بعد از آن نمایش بسته می شود و شما به زندگی خود ادامه می دهید. اما اینجا از نه ماه تا یک سال. پس این یک بازی کاملا متفاوت است.

س.ر.: ظاهراً تئاتر وقتی در ابتدای نمایش همه تولدها و سالگردها را اعلام می کند، این را با تماشاگر هم پرورش می دهد.

CB: این. این خاص است.

MB: من و میشل موقعیت بسیار خوبی داشتیم زیرا در سال 1987 به عنوان مدیر هنری مشغول به کار شدم. و کوت در سال 88 به دنیا آمد. میشل بازیگر شرکت بود، بنابراین کار من بیشتر در طول روز بود. و او شب به سر کار رفت. مهدکودک خیلی کم داشتیم. او تمام روز از گربه مراقبت می کرد و بعد من او را می خواباندم یا اولین نمایشنامه را تماشا می کردیم و او را به خانه می بردم و می خواباندم. این برای مدت طولانی ادامه داشت. و واقعاً خیلی خوش شانس بود.

SR: آیا یادتان هست که کوت چه برنامه ای را تماشا می کرد؟

CB: مادرم برای فیلم The Edwin Drood Mystery از من باردار بود. سال 87 بود. او قبل از تولد من از من باردار بود و آنها فقط کت و شلوار او را آزاد می کردند.

SR: آیا چیزی وجود دارد که بتوانید در مورد بازیگران خود بگویید که با نسخه برادوی این موزیکال متفاوت باشد؟

MB: بزرگترین تغییری که انجام دادیم این بود که قطعه را با کارول در پیانو شروع نکردیم. گربه این را پیشنهاد کرد. او گفت: “می‌دانی، یک چیز در این نمایشنامه دوست ندارم این است که او زیاد پشت پیانو می‌نشیند.” و او این را در ابتدای یکی از جلسات ما به من گفت. این واقعاً ایده هایی را برای من جرقه زد از نظر انتقال و برخی چیزها که ما متفاوت انجام دادیم.

ما چالش‌های زیادی در طراحی داشتیم تا بفهمیم چگونه پیانو را به‌خوبی روشن و سپس برای فلاش بک خاموش کنیم. ما یک دوره کامل تلاش کردیم تا آن را در مناظر بسازیم تا همیشه آنجا باشد. اما صدایش شبیه پیانو نبود. و ما حتی یک ایده انتزاعی داشتیم که آن یک تکه پارچه است که به عنوان یک پیانو نقاشی شده است، و سپس، مانند یک عمل جادویی، پارچه جدا شد و پیانو از بین رفت. در نهایت گفتیم: “چرا در ابتدا پیانو نداریم؟” او می تواند در هر جایی در سالن کارنگی باشد، می تواند در اتاق رختکن خود باشد. او می تواند پشت صحنه باشد، می تواند با یک مخاطب واقعی صحبت کند، یا می تواند با تماشاگران در سالن کارنگی صحبت کند. مونه در تمام طول مسیر سوار بود.

SR: این داستان از دیدگاه کارول کینگ روایت می شود و داستان خیانت جری به او را روایت می کند. آیا در مورد اینکه با نشان دادن دیدگاه او به داستان رنگ و بوی دیگری وارد کنید، بحث یا فکری داشتید؟

CB: شاید. در اوایل، شاد هانلی، بازیگر نقش جری، این حالت تدافعی را در مورد جری نشان داد که هیچ یک از ما در طول تمرین تجربه نکرده بودیم. فکر کردم، “وای، این بازیگر واقعاً خوبی است”، زیرا او عاشق شخصیتی است که در آن نقش آفرینی می کند. او واقعاً معتقد است که جری فقط یک فرد پیچیده بود و مشکلات اعتیاد و مشکلات جدی سلامت روان داشت.

در پایان پروسه تمرین، همه ما جری را خیلی دوست داشتیم، زیرا او پیچیده ترین فرد در نمایشنامه و قطعاً جالب ترین شخصیت برای من است. او خیلی چیزها را پشت سر گذاشته بود و نمی خواست به همسرش دروغ بگوید. او گفت: من می خواهم این رابطه را با ژانل داشته باشم، اما می خواهم هر دو را داشته باشم. من نمی خواهم ازدواجمان را با تو به هم بزنم.» در آن بازه زمانی چنین است. من به شاد برای رسیدن به این موضوع اعتبار زیادی قائل هستم.

قسمتی وجود دارد که در تور و در برادوی، کارول در نهایت در مقابل او ایستاده تشویق می شود. در تولید ما، در 9 مورد از 10 مورد، هیچ کدام وجود ندارد. من فقط فکر می کنم فوق العاده است زیرا من این کار را انجام می دهم، این یک رابطه پیچیده است. این زندگی واقعی بر اساس حقایق واقعی است. و من فکر می کنم مردم پاره شده اند.

MB: فکر می‌کنم کار کردن روی این نمایش عالی بود، زیرا اغلب در این «موزیکال‌های جوک‌باکس» کارگردان تمایل دارد داستان را مرور کند تا به آهنگ و آهنگ بعدی برسد. اگر این نگرش را اتخاذ کنید، این همان چیزی است که به دست خواهید آورد. و ما این کار را نکردیم. ما در اوایل تصمیم گرفتیم به اهمیت آن نگاه کنیم و واقعاً سعی کنیم درام آن را تقویت کنیم.

CB: مشکل دیگری که متوجه شدیم این بود که داستان‌های سیاه‌پوستان در نمایشنامه اصلاً نمایش داده نمی‌شوند. بحث با این بازیگران و درک این موضوع که همه ما باید کشف کنیم که آنها چه کسانی بودند. کیت ماری که نقش ایو کوچک را بازی می‌کند، خیلی روی آن کار کرد. من فقط احساس می کنم که عملکرد او به دلیل تمام کارهایی که انجام داده است در مورد اینکه این زن چه کسی بود، بسیار خوب است. ایوا کوچولو زندگی دیوانه‌واری داشت که در این ازدواج وحشتناک توهین‌آمیز بود و هر شب مردم را سرگرم می‌کرد. او پرستار بچه جری و کارول بود و فقط یک فرد بسیار پیچیده بود.

MB: گربه در اینجا نشان می دهد که چه چیزی را سر میز می آورد. او واقعا تیز است. گربه بلافاصله به آن پرداخت. و خیلی به من کمک می کند.

Beautiful: The Carole King موزیکال تا ۲۸ سپتامبر در سالن‌های نمایش شام Chanhassen اجرا می‌شود. قیمت معمولی 75-105 دلار، فقط نمایش 55-85 دلار). اطلاعات بیشتر در اینجا.

شیلا ریگان

شیلا ریگان یک روزنامه نگار هنری از شهرهای دوقلو است. او هفته ای دو بار، ستونی از Artscape برای MinnPost می نویسد. می توان با او در sregan@minnpost.com تماس گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید