بابی آرنولد که در سال 2020 وارد ترم دوم سال هشتم ابتدایی شد، رویای سال اول تحصیلی او در مدرسه راهنمایی جانسون را در سر می پروراند.
اصلی ترین چیزی که او به آن فکر می کرد فوتبال بود. سپس، COVID-19 به کشور ضربه زد و جهان متوقف شد.
“همه چیز متوقف شد. آرنولد گفت: همه چیز تغییر کرده است.
چهار سال بعدی او در دبیرستان با تصویری که او تصور می کرد فاصله زیادی داشت.
تجربه آرنولد منعکس کننده تجربه بسیاری از فارغ التحصیلان دبیرستان در شهرهای دوقلو است. وقتی همهگیری همهگیر شد، همه در جایی که بودند گیر کرده بودند. اما، برای کلاس 2024، این مکث در سالی به خصوص شکلگیرانه رخ داد.
پردازش از طریق شعر
اگرچه کلاس فارغ التحصیلان امسال تجربه دبیرستانی بسیار متفاوتی نسبت به هر نسل قبل از خود داشتند، اما آنها پشتکار داشتند. در حالی که انزوا در دو سال اول همهگیری قطعاً یک چالش بود، ادغام مجدد در محیط کلاس درس نیز یک چالش بود. این موضوع برای آرنولد آشکار شد، زیرا او تحصیلات خود را جدیتر میگرفت و در سال جوانی بار کار سنگینتری را بر عهده میگرفت. او با خواسته های مختلف، از جمله فشار برای فهمیدن اینکه می خواهد بعد از دبیرستان چه کاری برای زندگی انجام دهد، دستکاری کرد.
او گفت: «تلاش برای نگرانی درباره آیندهام، کاری که میخواهم با آیندهام انجام دهم… این واقعاً ذهنم را تیره کرد، دیدم را تیره کرد». به یاد میآورم که فکر میکردم، چه باید بکنم؟ چیکار کنم که این از سینه ام پاک بشه؟ فکر کردم میخواهم آن را بنویسم.»
آرنولد هم مثل همه جوانان رویاهای زیادی داشت. او به هنر و موسیقی کشیده شد. در یک مقطع زمانی می خواست یک نوازنده یا خواننده رپ شود. او اولین شعر خود را در کلاس هشتم در ماه تاریخ سیاه نوشت. او در آن زمان نمی دانست که در حین پردازش زندگی در طول همه گیری همه گیر، به نوشتن بازخواهد گشت. شعر برای آرنولد پناهگاهی بود. اینگونه بود که او در دوران انزوا و فشار با مشکلات روحی خود دست و پنجه نرم کرد.
“من فقط آن را دوست داشتم. شعر همیشه شکل دیگری از موسیقی بوده است.
در این سال، آرنولد مجموعه ای از شعرهای خود را به نام The Falling Uprise منتشر کرد که در Barnes & Noble و در آمازون به فروش می رسد. در توضیحات کتاب آمده است: این مجموعه شامل «اشعاری است که نشان میدهد چگونه در طول فراز و نشیبهای زندگی، همچنان احساس میکنیم که در حال سقوط هستیم».
دانش آموز دبیرستانی می داند که در احساس انزوا یا در کشمکش با دنیای همیشه در حال تغییر اطرافش تنها نیست. او گفت که امیدوار است این نوشته به دیگران کمک کند کمتر احساس تنهایی کنند.
آرنولد با الهام از معلمان و مربیان خود، آرزو دارد که به یک مربی تبدیل شود تا به نسل های آینده نیز کمک کند. او قصد دارد در دانشگاه آگزبورگ تحصیل کند و در آنجا تحصیل کند.
سال سختی برای گفتگو
ممکن است به نظر برسد که جامعه در هنگام یادآوری بیماری همه گیر 2020، نوعی فراموشی جمعی را تجربه کرده است. النور مدیسون و عبدیحافید محمد، دانشآموزان دبیرستان توماس ادیسون با این موضوع موافقت کردند.
مدیسون گفت: صحبت در مورد آن زمان سخت است. برای مدارس شهرهای دوقلو، سال تحصیلی 2020-21 از راه دور آغاز شد. هنگامی که مدارس شروع به بازگرداندن دانش آموزان به کلاس های حضوری در سال 2021 کردند، هنوز اختلال و ترس پیرامون ویروس وجود داشت.
مدیسون در ابتدای همه گیری احساس انزوا می کرد زیرا سعی می کردند خود را با اجتماعی شدن از راه دور وفق دهند.
آنها میگویند: «برای من، حتی امروز، وقتی با کسی که میشناسم تماس ویدیویی دارم، احساس نمیکنم یک شخص واقعی در آن طرف باشد. “گاهی اوقات شبیه تماشای تلویزیون است و آنها کمی با هم تعامل دارند. بنابراین واقعاً سخت بود زیرا احساس می کردم چیزی خارج از خانواده نزدیکم دریافت نمی کنم.”
محمد گفت که همه چیز در سال دوم او شروع به بازگشت به “زندگی عادی” کرد، اما آن سال تحصیلی در نوع خود چالش برانگیز بود. همه چیز مثل قبل نبود و او به سرعت متوجه شد که زمانش در دبیرستان محدود است.
من فقط گفتم، خوب، تجربه دبیرستان من از سال آینده شروع می شود. سال آینده شروع خواهد شد.» او در مورد انتقال از یک سال به سال دیگر گفت. «اکنون دارم متوجه می شوم، هی، این تجربه دبیرستانی من است، مهم نیست چقدر عجیب به نظر می رسد، مهم نیست چقدر عجیب باشد. حالا من شروع به رشد با آن کردهام و آن را میپذیرم، اما کمی حسادت میکنم که سایر کلاسهای فارغالتحصیل شخصاً آن را تجربه کنند.”
مدیسون در زمان های عجیب و غریب، قلاب بافی و سوزن دوزی را آغاز کرد و سال گذشته به یکی از اهداف خود دست یافت، یعنی فروش آثارش در نمایشگاه صنایع دستی.
آنها گفتند: “من فقط به کاری نیاز داشتم، به خصوص با دستانم، و این کاری بود که وقتی هیچ چیز دیگری نداشتم، می توانستم انجام دهم.” این روشی بود که برای مدت طولانی با سلامت روانم برخورد کردم.»
محمد در مورد سالهای رشد خود گفت، فهمیدن اینکه دوست دارید چه کار کنید، زمان می برد.
در سال اول، محمد تصمیم گرفت روی نمرات خود تمرکز کند. او بازی های ویدیویی را انتخاب کرد که از آنها به عنوان راهی برای حفظ ارتباط با دوستانش استفاده می کرد. او سال دوم بسکتبال را امتحان کرد، اما ورزش او نبود. تا دوران دبیرستان بود که محمد بخش مورد علاقه خود را از تجربه دبیرستانش، یعنی تیم مناظره، پیدا کرد.
او گفت: «ای کاش زودتر به (مناظره) می پیوستم. اما در حین (یادگیری) آنلاین بسیار عجیب بود و انتقال به سال دوم چندان خوب نبود.
دانشآموزان اگرچه دوران سختی را در دوران جوانی خود تجربه کردهاند، اما با امید به آینده نگاه میکنند.
مدیسون گفت که آنها نمی توانند صبر کنند تا امسال فارغ التحصیل شوند و در پاییز به غرب بروند تا در دانشگاه ایالتی اورگان تحصیل کنند. محمد قصد دارد در رشته علوم سیاسی و علوم کامپیوتر در دانشگاه مینه سوتا دو رشته کند. در نهایت، او می خواهد یا یک مالکیت معنوی یا وکیل ثبت اختراع شود.
توصیه ای برای نسل آینده
آرنولد، مدیسون و محمد این احساس را دارند که همه آنها فراتر از سالهای زندگی عاقل به نظر می رسند. وقتی از آنها پرسیده شد که چه توصیهای به نسلهای آینده دانشآموزان دبیرستانی خواهند داشت، آنها چنین پاسخ دادند:
آرنولد: “بهترین زمان برای استراحت زمانی است که واقعا وقت ندارید.”
مدیسون: “گاهی اوقات احساس می شود که همه چیز هرگز تغییر نخواهد کرد و پس از آن فردا خواهد بود.”
محمد: “هر کاری و هر کاری را زمانی که فرصت دارید انجام دهید.”
داستانی از مقاومت
معلمان و کارکنان مدرسه سخت تلاش می کنند تا به جوانان ابزار انتقال به بزرگسالی را بدهند.
تاد تراتز، مشاور قدیمی ادیسون، امید زیادی به کلاس ارشد امسال دارد. وی خاطرنشان کرد: اگرچه آنها با چالشهای زیادی روبرو بودهاند، اما انعطافپذیری زیادی نیز از خود نشان دادهاند.
«دانش آموزان از نیازهای عاطفی خود بیشتر آگاه شدند. من فکر میکنم که آنها مستقلتر شدند زیرا مجبور بودند مستقل شوند.»
او افزود، بسیاری همچنین یاد گرفتهاند که زمان خود را بهتر مدیریت کنند و وظایف بزرگ را به وظایف قابل مدیریتتر تقسیم کنند.
ثمینا علی، مشاور راهنمایی دبیرستان جانسون، گفت که با انتقال مدارس به آموزش از راه دور، مشاوران و معلمان راهنمایی دریافتند که هر دانش آموز با چالش های منحصر به فردی روبرو است. برخی از دانش آموزان متهم به مراقبت از خواهر و برادر کوچکتر خود در خانه بودند، برخی دیگر با اینترنت مشکل داشتند. این انزوا بر سلامت روان بسیاری از دانش آموزان تأثیر گذاشت.
او گفت که تمرکز بر بررسی دانشآموزانی بود که شکست میخوردند یا از کلاسها میپرداختند، «مطمئن میشد هیچکس از شکافها نیفتد» و در عین حال به دانشآموزان کمک میکرد تا برنامهای پس از دبیرستان پیدا کنند.
علی گفت: «به عنوان مربی و مشاور، تمام تلاش خود را برای ارتباط با دانشآموزان انجام دادهایم، اما زمانی که نمیتوانید از نظر فیزیکی این ارتباط را برقرار کنید، انجام این کار دشوار است.
آرنولد یکی از بزرگانی است که علی با او کار می کند. در حالی که دانش آموزان اغلب از بزرگسالان الهام می گیرند، علی تأکید کرد که آنها معمولاً حتی بیشتر از همسالان خود الهام می گیرند. به عنوان مثال، همکلاسی های آرنولد برای انتشار کتابش به او نگاه می کنند و می توانند خود را در آثار او ببینند.
علی گفت که مدرسه فقط موفقیت تحصیلی نیست. در مورد غلبه بر مشکلات مختلف است. این می تواند به معنای چیزی به سادگی یادگیری نحوه درخواست کمک باشد.
این مشاور گفت: مهم است بدانید که همه ما گاهی به کمک نیاز داریم.